سلام دوستان
می خواستم یه اقراری کنم. این که الکی قول آپ میدادم! درحالی که هیچ متنی به دلم نبود.
دیروز رفتم نمایشگاه دائمی کتاب و همه کتاب های ادبی وشعرشو دیدم...
سه تا هم خریدم و اومدم
دیشب همه کتاب های قدیم وجدید رو دورم باز کردم بازهم هیچ...
ولی امروز یهو یه حسی اومد سراغم و این عکس رو ویرایش و طراحی کردم
مثل وقتایی که نقاشی می کشم حسابی تخلیه ام کرد.این شد که گذاشتمش تو وبلاگم....
تقدیم به شما
سلام دوست عزیزم مرسی به یادمی







































دوستت دارم
چشم وقتی زیباست که اشک بریزد ...
اشک وقتی زیباست که برای عشق باشد...
عشق وقتی زیباست که برای تو باشد ...
و تو وقتی زیبایی که برای من باشی...
بی تو گلی هستم بی گلبرگ…
شمعی بی شعله...
کویری سوزناک...
خنده ای بی صدا...
زنده ای بی روح...
روحی بی احساس...
و سرانجام نقطه ای هستم بی نشان در دریای پر تلاطم زندگی...
با همه این وجود برای همیشه می گویم دوستت دارم
سلام.
من شرمنده بابت مشکلات بلاگفا.
نمی خواستم بیام اما گفتم خبرشو بهت بدم.
دیشب یه اتفاقی افتاد که از دیشب تا حالا دارم یک ریز گریه می کنم.حال ندارم توضیح بدم.یعنی با گفتنش با تکرار اون کلمات هالم بدتر میشه.
ممنون که این چند مدت به درد دل هام گوش می دادی.
من دیگه نمیام وبلاگم سر بزنم.
الانم یه هفته شده باشگاه نمی رم.
دیروز هم از دانشگاه خبر دادن که واسه تیم فوتبال دانشگاه ازم دعوت شده.نرفتم.
دیگه هیچ کاری نمی خوام انجام بدم.
نه وبلاگ نه ورزش و نه......
می بخشی مو
خداحافظی سخته اما خدانگهدار.باور کن نمی تونم الان خداحافظی کنم آخه همیشه میامدم اینجا درد دل می کردم اما دیگه درد دلی نمونده.پسرک تنهایی مثل من می مونه و خداش.بعضی قسمت های این نظر رو که به نظر خودت مناسب نیست نمایش ندی و ویرایش کنی.
/////
بازم عذر می خوام که اینطوری همه چیز رو تموم کردم و خداحافظی کردم.
خداحافظ.
////
////
وبلاگ رو هم یا تعطیل می کنم یا می دمش دست یکی از رفقا که علاقه منده.
اینم آخرین دو بیتی:
روزگارم گله مندی شده است.
من بگریم تو بخندی شده است.
از دلم یادی نکردی شاید.
عشق هم سهمیه بندی شده است.
بای!!!!!!!!!
سلام
من تازه واردسیستم وبلاگ نویسی شدم اگه امکان داره به منم کمک کنید
قبلا از همکاری شما دوستان کمال تشکر رادارم
سلام.





یه چیزی یادم رفته بود درستش کنم آمدم تمومش کنم بعد برم.
می خواستم نظرات وبلاگو بدون تاییدیه بگذارم.
خواسم بگم حواست باشه اگه یه موقع نظر گذاشتی رعایت کنی که چیزی نگذاری که اگه کسی اومد ببینه یه موقع خراب بشه.
ممنونم که هنوز دلت واسم می سوزه اما دیگه چاره ای نمونده برام.
اینا رو هم که می نویم با اشک می نویسم.
باور کن سخته ولی چه باید کرد.
قصیر خودم بود از خدا خواستم هر چه می خواد بشه زودتر تکلیف منو مشخص کنه تا از این اوضاع در بیام که تکلیفمو به بدترین نحو ممکن مشخص کرد و رفت.
بازم عذر می خوام که اینجوری و یه هویی رفتم.
شاید این آخرین کامنتی باشه که واست می گذارم.
امیدوارم موفق باشی.
دیگه نمی خوام غم های خودم رو با دیگران تقسیم کنم.
چرا باید شدی دیگران رو به خاطر اینکه من غم دارم خراب کنم؟
دیگه باید برم.
چی بگم والله منم که دارم میرم
اخرین شما با اخرین من یکی شد
سلام شادی جان خوبی :اگه امدی به وبلاگم تعجب نکن چون نزدیکا عیده و من هم خانه تکانی کردم چکار کنیم این سنت همیشگی ما ایرانیاست وبلاگتو به روز کن من دوست دارم مطالب زیبای تو بخوانم اگه امدی به کلبه من یادت نره میخوام نظرتو بدونم!در ضمن شادی جان چرا این همه به تو سر میزنن یکی دوتاشو بفرست برای من ! ممنون همیشه شاد باشی
سلام شادی جان این نظر لطف و خرسندی شماست ممنون از اینکه سر زدین{گل} {گل}
سلام
ممنونم از لطفتون
و مرسی که به کلبه من سر زدید
چشمهای زیبای شماست که مطالب منو زیبا میبینند
خداحافظ
سلام.
تصمیمم عوض شد.بعدا واست توضیح می دم.
یه سوال
چرا ما اینقدر شبیه هم هستیم؟
نمی دونم
شاید برای این که این دعای من بوده که آنچه بر من گذشته سر کسی نیاد... شاید بتونم مثل یه خواهر راهنمایی ات کنم
یعنی خدا بهم نظری انداخته؟